جدول جو
جدول جو

معنی ام الدرداء - جستجوی لغت در جدول جو

ام الدرداء(اُمْ مُدْ دَ)
هجمیه اوصابیه مکناه به ام الدرداءصغری. صحابیه و زنی فقیه و دانشمند و پرهیزکار و خردمند بود. نخست زن ابی الدرداء بود، پس از مرگ ابی الدرداء معاویه از ام الدرداء خواستگاری کرد و او نپذیرفت. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 308) (عیون الاخبار ج 4 ص 11)
خیره مکناه به ام الدرداءکبری. دختر ابوحدرد اسلمیه و زن ابوالدرداء از زنان فاضل بوده و احادیثی از پیغمبر اسلام روایت کرده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 220) (خیرات حسان، ج 1 ص 47)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مُلْ قِ)
سوراخی که در اصل سپل (سم) شتر باشد. (از لسان العرب) (ذیل اقرب الموارد). میان تندی پاشنه و سنب ستور. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ بَ)
بنت صفوان از زنان شاعر عرب و پدرش از انصار علی بن ابی طالب (ع) او را اشعاری است درباره جنگ صفین و در مرثیۀ علی بن ابی طالب (ع). رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 209 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ام القردان
تصویر ام القردان
فراسم: میان تندی پاشنه و سم یا سنب ستور
فرهنگ لغت هوشیار